حال من به خوب بودن میرود، چون علیرغم زخمهای درون، یک دنیا مرهم هست، عشق فراوانیست که از یک فوج چشم معصوم و خندان، به قلبم میرسد، تحملی ست که با وجود ناباوری ام، در جانم است، روحیست که رخوت و رکود را برنمیتابد و خداییست که همیشه فکرهای خوب و به وقت میرساند. شاکر نباشم چه کنم، بی اندازه هستم و خویش را به موهبت اینجا که در حال رفتنش هستم متبرک میکنم، شکر و شکر و شکر. ,بازآمدن ...ادامه مطلب