دلت تهرون، چشات شیراز، لبت ساوه، هوات بندر بَمام هرشب، تنم تبریز، سَرَم ساری، چشام قمصر دلم دلتنگ تنگستان، رو دوشم درد خوزستان غرورم ایل قشقایی، توو رگهام خون کردستان توو خونَهم جنگ تحمیلی، تُو خونَهت ملک اجدادی خرابم مثل خرمشهر، ولی تو خرّمآبادی تموم کودکی هامُ، بهم دنیا بدهکاره تو با لالایی خوابت برد، منم با موج خمپاره دیگه خستهم از این شهرُ، از این دنیای وا مونده میخوام برگردم اونجایی، که انگشتام جا مونده دلم بعد از تو با هرچی که تَرکش داشت جنگیده دیگه بعد از تو به هرکی که دَرکش کرد خندیده روو دستم داغ سوسنگرد، تو قلبم عشق خونینشهر خیالم رکس آبادان، اسیرم باز تو این شهر موهات قشلاق دستامه، برام بُنبسته هر کوچه مثِ تالار آیینه، به هر سمتی برم پوچه ... سرودهی پدرام پاریزی, ...ادامه مطلب
چند روز گذشته، جواب یک آزمایش پزشکی، در خود فرو رفتهام کرده بود، خانوادهام چقدر دلواپس شدند و خودم را دچار حس فروریختگی غریبی کرده بود. وقتی با مسئلهی مجهولی دست به گریبان باشی، سخت ترین کار، عادی نمایی ست. ولی با این همه، شاید خودم بهتر از اطرافیانم موفق به انجامش شدم. احوالات غریبِ مسئلهای به, ...ادامه مطلب
درون قلبم، چیزی که قبلاً بیکار نبوده، ایستاده انگار... من که با قلبم فکر میکردم، از آن وقت سردرگُمَم. جای واکنشهایم، شکل و زمانشان، آشنا نیستند. در بزنگاهها، کناری ایستادهام و تماشایم میکنم. منم؟! دگردیسیِ دیگری در راه است، صبورم کن، مهربانی اَم ببخش، قرارم بده. امشب هم، توی گوشم زنگ شدی، عصر چ, ...ادامه مطلب
از این صبر که در من بیشترش می کنی، از این صبر که گوش بدخواهَش کَر، سپاسگزارم. هر روز تجربه اش راه تازه ای نشانم می دهد تا نمودهای بیقراریِ دل را کم کنم و آرامش بیرونی ام را بهتر اداره کنم. کمکم می کند تا برای موج های پیاپی، شناورِ راحتی نباشم و تلاطم از دست ها و قدم هام، راهی به بیرون پیدا نکند. من , ...ادامه مطلب
خوانندگان خاموش و مهربان و بی حاشیه، سال نو مبارک، امیدوارم که با خاطری آرام و راضی سال کهنه را تحویل بدهید، امیدوارم که سال نو برایتان لبریز باشد از بهانه های لبخند و دلخوشی و سپاسگزاری. اگر اهل آرزو کردن و دعاهای خوب هستید، مرا هم فراموش نکنید، فرقی ندارد چه کسی این نوشته را بخواند، از صمیم قلب و بی تبعیض، برای تک تک شما آرزوهای خوب دارم. سلامت باشید., ...ادامه مطلب
ساعت چهار و سی و هفت دقیقه ی صبح، به یقین رسیده درمورد از دست دادن کلاس های امروز هم، در رختخواب پیچیده ام و دردهای ناشناخته می کشم.,شرح حال,شرح حال نویسی,شرح حال روانپزشکی,شرح حال رجال ایران,شرح حال بیمار به انگلیسی,شرح حال دانشمندان ایرانی,شرح حال بیمار,شرح حال یک جانباز,شرح حال یکی از بزرگان,شرح حال ابن سینا ...ادامه مطلب
ساعت دوازده و پنجاه و پنج دقیقه، بیدار شده ام، سیمای برفکی خودم هستم که صدا هم ندارم. گیرنده هایم را تیز کرده ام برای آن وَرِ اتاقِ کم نور، فرصتِ صامت بودن را به دریافت کردن غنیمت بشمارم، از هوا، از بیرون، از حدسِ جاهایی که امروز نیستم، درد را هی از کار می اندازم، تا برگردد وقت کم نیست., ...ادامه مطلب