شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب
اطرافم صدایی نیست، نمیشنوَم اگه باشه هم؛ منم و خودم و آسمون، که خیلی روشن نیست، ولی هنوز خیلی جذابتر از زمینه. دارم میپرَم. با بالهایی که درد میکنن، که پرواز نَفَسشونُ بند میاره، بهشون فشار میارم چون خیلی عزیزم برای خودم. خیلی زیاد، خیلی زیاد، نمیشه به خودم بیوفا باشم، نمیشه قلبَمو بشکونَم و بزنم زیر قولی که بهم دادم. قول میدم عزیزم. قول. , ...ادامه مطلب
به تو ابرازهای کوچک و مبتذل کردن سیرَم نمیکند. به تو ابرازهای نفَسبُر کردن در توانم نیست؛ تو گفتهای که خیلی همین نزدیکیهایی، گفتهای امّا من نزدیکیهای خودم نیستم گویا که لرز گرفتهام. تو به من بیا، فکرَم شو، خاطرَم شو، یادَم بده چطور برگردم به خودَم و از نزدیکیهای خودم در تو به حَل شدن نزدیکتر شوَم، ابراز شوَم، آنگونه که لایقش هستی عزیزم، پناهَم., ...ادامه مطلب
این روزها بیشتر از هر وقتی یادت میکنم. شکلِ صدایت را، طرحِ تکیدهی صورتت را... میانسالیم حالا. به آن روزها کم فکر میکنم، ولی قضاوتهای عاقلانهتری در موردشان میکنم گویا. فکر میکنم که داشتم دست و , ...ادامه مطلب
روحیهی باختهام را میکوشم که برگردانم؛ از دل آن روزهایی که کمتر چیزی مانعِ واقعیام بود. مدّتی عهد کردم برای ننوشتن و فشار زیادی تحمّل کردم. مدّتی تسلیمِ در و دیوارِ خانه شدم. مدّتی آیینهای ویژهای , ...ادامه مطلب
لبریزم از آرامش، به گل نشستنِ یک باغ شمعدانی در دلم را به تماشا نشستهام و دائمالذّکرِ سپاسم به هر زبانِ ممکن. خدایا شکرت خدانگهدار سایهی پشتِ پنجره... آنِ دیگران., ...ادامه مطلب
نگاهِ تو زیبایم کرده است. در جهان، آن که برای اوّلین بار، از بیرون به درون ریشه میدواند، برگ میزاید و گل به اطراف میفرستد انگار که من باشم، منم. شک ندارم به تو., ...ادامه مطلب
به خودم و دریچههای نو و خُرده چشمههای تازه سلام! که میتوانم به خاطر بیاورم و شانه به شانهی منظرههای بیدوام، مداوم باشم؛ که ریسمانی هست و دستی، که همیشه معنا را هر جا که باشد، میرساند به چاههای خشکِ عمیق؛ میرساند به آخرین خانههای ماسولهی روح و حیات را برقرار میخواهد. به خودم که بهترین فکرهایم را همیشه تصوّرِ یک وجب خاک برای آرمیدن، به اوج میبَرَد، عرض ارادت و اخلاص؛ به جانی که هر بندی از بازتابهای مجهولالعلّه را از گرهبودگی نجات میدهد و خودش را رها میکند. مبارکم باشد این حال و مبارکتان بشود چنانی و آمین., ...ادامه مطلب
وقتِ برگشتن، وسط جیغ جیغِ اتوبان، وقتی که از ضعف دلم به هم میخورد و مغزم، چشمهایم را جواب کرده بود، وقتی که در آنِ غفلتِ من از زمان و مکان، آن شبهِ تصادف اتفاق افتاد... چرا آدمها کمتر این لحظههایشان را ثبت میکنند؟! هنوز تن لرزه دارم، و هنوز گرف,چیزهایی,یادآوری ...ادامه مطلب
فردا آخرین کلاس نقاشی ترم دو و این تابستان است. به بچههای امسالم جور دیگری دلبستهام، دارم تصور میکنم که چقدر دلتنگ خواهم شد و چقدر به مانا غبطه میخورم که هر روز میبیندشان. امروز، یک سریال قدیمی دیدم و یادم افتاد که آن سالها که پخش می شد درست ندیده بودمش. دو کاراکتر دوست داشتنی داشت، با بازی فردوس کاویانی نازنین و خسرو شکیباییِ همیشه خوب... فردوس کاویانی، چوپان ساده دلیست و شکیبایی سید معتم,گوزنهای,سوختن ...ادامه مطلب
حال من به خوب بودن میرود، چون علیرغم زخمهای درون، یک دنیا مرهم هست، عشق فراوانیست که از یک فوج چشم معصوم و خندان، به قلبم میرسد، تحملی ست که با وجود ناباوری ام، در جانم است، روحیست که رخوت و رکود را برنمیتابد و خداییست که همیشه فکرهای خوب و به وقت میرساند. شاکر نباشم چه کنم، بی اندازه هستم و خویش را به موهبت اینجا که در حال رفتنش هستم متبرک میکنم، شکر و شکر و شکر. ,بازآمدن ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب
لبریزم از شوقت، پروردگارم. گاهی میان شلوغ ترین شلوغیها، انگار منم و تپه ای بلند در مسیر نسیمهای بشارتت که تازه ام کنند، انگار تمام جهان است و صدای من و گوشِ تو، تو که گُنگیِ دلخواهِ زبانمی، وقتِ تماشا کردنت از این کالبد پُر زخمِ بی شکُوه، در آستانه ی بزنگاهی که زرق و برقْ دارَم کند شیدایی ات. دوس, ...ادامه مطلب
صبوری ام را دردهای قدیمی و سوژههای جدید می دزدند، در لحظه تصمیمهای عجیب میگیرم و زود به صرافتِ خودکنترلی میافتم، به دوش کشیدن این همه ایده و تواناییِ در حال فرسودن، تحمل کوه میخواهد، کوه نیستم که... اما تاب میآورم. , ...ادامه مطلب