دکتر پرهیزِ حرف زدن داده است. به خاطر تارهای صوتیِ آسیب دیده ام، چه پرهیز دلخواه و دلنشینی. سکوت اجباری، تماشای اجباری، شلوغ نکردنِ اجباری و نشستن در حیات خلوتِ ذهن، مترصدِ کشف های نو با بک گراندِ اوهو اوهو و هاپچه هاپچه و فین فین:) همچین مهربان و هَپَل واری.
برچسب : با چشم هایش میخندید,با چشم هایش میخندید محیا زند,با چشم های بسته,با چشم هاي خيس خنديدن,با چشم هایت حرف دارم,با چشم هایش میجنگد,دیکتاتوری با چشمهای قهوه ای,زندگی با چشمهای بسته,دختری با چشم های عسلی,دانلود با چشمهای خیس خندیدن, نویسنده : efeminostalgy2 بازدید : 155