مناظر دلخواه

متن مرتبط با «خواص شربت آبلیمو با عسل» در سایت مناظر دلخواه نوشته شده است

بالاخره

  • اطرافم صدایی نیست، نمی‌شنوَم اگه باشه هم؛ منم و خودم و آسمون، که خیلی روشن نیست، ولی هنوز خیلی جذاب‌تر از زمینه. دارم می‌پرَم. با بالهایی که درد می‌کنن، که پرواز نَفَسشونُ بند میاره، بهشون فشار میارم چون خیلی عزیزم برای خودم. خیلی زیاد، خیلی زیاد، نمیشه به خودم بی‌وفا باشم، نمیشه قلبَمو بشکونَم و بزنم زیر قولی که بهم دادم. قول میدم عزیزم. قول.  , ...ادامه مطلب

  • باشد که به شما هم برسد

  • لبریزم از  آرامش، به گل نشستنِ یک باغ شمعدانی در دلم را به تماشا نشسته‌ام و دائم‌الذّکرِ سپاسم به هر زبانِ ممکن. خدایا شکرت خدانگهدار سایه‌ی پشتِ پنجره... آنِ دیگران., ...ادامه مطلب

  • منِ زیبا

  • نگاهِ تو زیبایم کرده است. در جهان، آن که برای اوّلین بار، از بیرون به درون ریشه می‌دواند، برگ می‌زاید و گل به اطراف می‌فرستد انگار که من باشم، منم. شک ندارم به تو., ...ادامه مطلب

  • هست‌ها و بادها

  • به خودم و دریچه‌های نو و خُرده چشمه‌های تازه سلام! که می‌توانم به خاطر بیاورم و شانه به شانه‌ی منظره‌های بی‌دوام، مداوم باشم؛ که ریسمانی هست و دستی، که همیشه معنا را هر جا که باشد، می‌رساند به چاه‌های خشکِ عمیق؛ می‌رساند به آخرین خانه‌های ماسوله‌ی روح و حیات را برقرار می‌خواهد. به خودم که بهترین فکرهایم را همیشه تصوّرِ یک وجب خاک برای آرمیدن، به اوج میبَرَد، عرض ارادت و اخلاص؛ به جانی که هر بندی از بازتاب‌های مجهول‌ا‌لعلّه را از گره‌بودگی نجات می‌دهد و خودش را رها می‌کند. مبارکم باشد این حال و مبارک‌تان بشود چنانی و آمین., ...ادامه مطلب

  • بازآمدن

  • حال من به خوب بودن می‌رود، چون علیرغم زخم‌های درون، یک دنیا مرهم هست، عشق فراوانیست که از یک فوج چشم معصوم و خندان، به قلبم می‌رسد، تحملی ست که با وجود ناباوری ام، در جانم است، روحیست که رخوت و رکود را برنمیتابد و خداییست که همیشه فکرهای خوب و به وقت می‌رساند. شاکر نباشم چه کنم، بی اندازه هستم و خویش را به موهبت اینجا که در حال رفتنش هستم متبرک می‌کنم، شکر و شکر و شکر. ,بازآمدن ...ادامه مطلب

  • الفبای اصلاح

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب

  • دیدبانی

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">, ...ادامه مطلب

  • الکنی که من باشم

  • لبریزم از شوقت، پروردگارم. گاهی میان شلوغ ترین شلوغی‌ها، انگار منم و تپه ای بلند در مسیر نسیم‌های بشارتت که تازه ام کنند، انگار تمام جهان است و صدای من و گوشِ تو، تو که گُنگیِ دلخواهِ زبانمی، وقتِ تماشا کردنت از این کالبد پُر زخمِ بی شکُوه، در آستانه ی بزنگاهی که زرق و برقْ دارَم کند شیدایی ات. دوس, ...ادامه مطلب

  • ای بادهای سرد مخالف!

  • صبوری ام را دردهای قدیمی و سوژه‌های جدید می دزدند، در لحظه تصمیم‌های عجیب می‌گیرم و زود به صرافتِ خودکنترلی می‌افتم، به دوش کشیدن این همه ایده و تواناییِ در حال فرسودن، تحمل کوه می‌خواهد، کوه نیستم که... اما تاب می‌آورم. , ...ادامه مطلب

  • بگومگوهای نیمه شبانه

  • پشت پنجره، تَشْ بادِ شبانه می‌وزد، دوتا گربه سر هم جیغ می‌کشند و صدایشان، تنم را منجمد می‌کند. شعر کالی پشت در قلبم استخاره می‌کند، که در را باز کند یا نه، جیغ گربه ها فراموشش می‌کند که کارش چه بوده و در بزند که چه... آهنگ می‌شنوم، فکر می‌کنم، به فکرهایم نهیب می‌زنم، یکی به دو می‌کنیم، سر باید و نب, ...ادامه مطلب

  • بایِسْتِه

  • چه لحظه‌های هولناکی بود، ترس‌ْخوردگی چه حال غریبی‌ست. حکایت ما و شما، ای والا، اگر حکایتِ یکنواختِ دل و دلداریِ شادی بود، این‌همه جاذبه نداشت. از تو می‌آموزم که تنِ نحیف رحم کردن ندارد. از تو می‌آموزم که این تکانه‌های سهمگینِ فراطاقت اگر نبود، قصه‌ی ما تمام شده بود؛ همان روزها که رفته بودم، برنمی‌گشتم. دوستت دارم، ای مراقبِ جدّی... دورَم نخواه. , ...ادامه مطلب

  • با نقطه چین های مهاجر

  • می رسند، تماشایشان می‌کنم. ردیف و بلند و دور و منظم...  چشم هایم، آویخته‌اند از امتداد نقطه چینشان و می‌روند. از جزء به کل تماشا کردن، محدود و نامطمئن است.  از آن بالا، خیلی چیزها را نمی بینی، خیلی چیزها با هم یکی می‌شوند، در هم حل می‌شوند. اما سلطه , ...ادامه مطلب

  • دنبال کلاف ها

  • سیصد و شصت و برقِ دست و پا گم کرده ی چشم های تا خورده ات... مرواریدهای بی مشتری، نی نی کنان و ریزگو، یکریزگو... دستت را بگیرم و بیفتم کنار کلیشه ی دلشوره، که خشت و آینه ندارد و نخ قلب من و تو را بکشند، کلافهای رنگ رنگ دلشوره از دست خدا می افتد... قل , ...ادامه مطلب

  • باز باران

  • پشت چنین شیشه‌هایی، چنینم، موجودِ پشتِ چنین شیشه‌هایی و نه هیچ چیز دیگر... از اینجا خواهم رفت، اما همیشه مرجع روحم خواهد ماند. چنینم، چنان است، پشت هاشور ِ کسری خیس از ثانیه... :), ...ادامه مطلب

  • مبارکباد

  • مبارک بادت این سال و همه سال هنوز نفس می کشیم، هستیم، پس هنوز امیدواریم، سرمایه تان است، بداریدش، می دارمش:), ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها